بررسی مقایسه ای مثل از دیدگاه افلاطون وشیخ اشراق

thesis
abstract

در این رساله مثل از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ و تأثیرگذار مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. افلاطون چون در زمانی زندگی می کرد که سوفسطائیان نفوذ علمی زیادی داشتند و از طریق مغالطات خود افکار عمومی و به خصوص افکار متفکران را تخدیر کرده بودند و نگاه ابزاری بعلم را در سرلوحه کارهای خود قرارداده و جامعه را به طرف پرتگاه نسبیت گرایی علمی و اخلاقی سوق داده بودند نظریه مثل را مطرح کرد و با این اقدام فیلسوفانه خود خدمت بزرگی به علم و اخلاق کرد. او مثل را متعلق اصلی علم می دانست و قائل بود که جهان مادی نمی تواند ثابت و در نتیجه متعلق علم باشد و از این طریق راه را بر سوفسطائیان بست و این مسأله، نظریه مثل افلاطون را تحت شعاع خود قرار داد و چون طبق نظریه ایشان مثل حقائقی عینی می باشند تصمیم گرفت که جایگاه مثل رااز حیث هستی شناسی روشن و تبیین کند. وی جایگاه مثل را مادون مثال خیر یعنی خداوند و مافوق عالم ماده می دانست و در واقع واسطه فیض حضرت حق به عالم ماده می داند با این بیان که هر مثالی مادون خود را در عالم ماده ایجاد و تدبیر می کند و چون خداوند تمام مثل را ایجاد می کند لذا هیچ نحوه علیتی بین مثل قائل نیست هر چند که بعضی نسبت به بعض دیگر افضلیت و برتری دارد. اما سهروردی نگاهش به مثل نگاهی هستی شناسانه است به همین دلیل برای هر نوع مستقلی در عالم ماده، مثال و عقلی مناسب قائل است و در نظر وی این طور نیست که برای هر مفهومی مثالی وجود داشته باشد. ایشان چون نظام فلسفی اش را بر اساس نور و ظلمت طراحی کرده لذا عالم عقول را عالم انوار قاهره و مافوق عقول را نورالانوار قرار داده است وی عالم نور را به صورت هرمی ترسیم می کند که در رأس آن نورالانوار و در قاعده آن ارباب انواع و در بدنه آن عقول طولیه می باشد. ارباب انواع حلقه واسطه بین انوار قاهره طولیه (عقول طولی) و عالم ظلمت است به این معنا که عقول طولیه، عقول عرضیه را ایجاد و عقول عرضیه هم مادون فلک هشتم یعنی افلاک هفت گانه و عالم عناصر و موالید ثلاث را ایجاد و تدبیر می کنند. سهروردی ارباب انواع را در عرض هم می داند و بین آنها علیتی قائل نیست به این معنا که هیچ رب النوعی نسبت به رب النوع دیگر علیت ندارد اگر چه بعضی نسبت به بعضی از شدت نوری بیشتری برخوردارند پس در عین عدم علیت بین آنها، تشکیک وجود دارد. ایشان اگرچه به صراحت می گوید که این مطالب را از راه شهود بدست آورده است ولی اولاً آنها را مستدل کرده و ثانیاً از فرشته شناسی حکمت فارسی و دیگر حکمای باستان نیز بهره برده است. سهروردی با طرح مثل در فلسفه اش هم کثرت عالم ماده را حل می کند و هم توجیه و تحلیلی عقلانی از بعضی از روایات ارائه می دهد.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

فلسفه سیاسی از نظر افلاطون وشیخ اشراق

افلاطون وشیخ اشراق دو متفکر واندیشمند برجسته شرق وغرب، هریک به نوبه خود باعث تحت تأثیر قرار دادن فکر واندیشه زمان خود شده اند. که موجب تحولات بزرگی در عالم فکر واندیشه بشری شده اند. افلاطون که بعد از گروهی به نام سوفسطائیان پا به عرصه هستی گذاشت، در شرق وغرب تحولی عظیم در علم وفلسفه ایجاد کرد، به طوری که تمام فیلسوفان بعد از وی، مستقیم و یا غیر مستقیم تحت تأثیر مبانی فکری وفلسفی او بوده اند. وه...

بازخوانی نسبت مثل افلاطون و ارباب انواع شیخ اشراق

به‌رغم آن که شیخ اشراق به سبب باور به ارباب انواع یا عقول عرضی، فیلسوفی افلاطونی در جهان اسلام محسوب می‌شود، مقایسة نظریة مثل در اندیشة افلاطون با نظریة رب‌النوع‌ها در حکمت اشراق حکایت از آن دارد که، در عین برخی شباهت‌های کلی، تفاوت‌هایی نیز میان این دو فیلسوف در خصوص مبادی عالی اشیا وجود دارد. در جستار حاضر ضمن تبیین مقصود این دو فیلسوف از مثل و ارباب انواع به مقایسة این دو نظر پرداخته‌ایم و ب...

full text

بازخوانی نسبت مثل افلاطون و ارباب انواع شیخ اشراق

به رغم آن که شیخ اشراق به سبب باور به ارباب انواع یا عقول عرضی، فیلسوفی افلاطونی در جهان اسلام محسوب می شود، مقایسه نظریه مثل در اندیشه افلاطون با نظریه رب النوع ها در حکمت اشراق حکایت از آن دارد که، در عین برخی شباهت های کلی، تفاوت هایی نیز میان این دو فیلسوف در خصوص مبادی عالی اشیا وجود دارد. در جستار حاضر ضمن تبیین مقصود این دو فیلسوف از مثل و ارباب انواع به مقایسه این دو نظر پرداخته ایم و ب...

full text

کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق

در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه ای بود که قلمرو هستی را از محدوده ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیر...

اشراق و شهود از نگاه افلاطون

وجود معرفت شهودی و معنای آن همواره محل نزاع در بین مفسّران افلاطون بوده است؛ برخی اصلاً قائل به چنین شناختی نزد افلاطون نبوده و عده­ای که آن را پذیرفته­اند، در عقلانی یا عرفانی بودن آن اختلاف­نظر دارند. این نوشته می­کوشد تا نشان دهد، معرفت از نگاه افلاطون به استدلال عقلی منحصر نبوده و فراتر از آن، متضمن نوعی رؤیت عقلی نیز هست؛ زیرا نزد افلاطون از یک سو، درک عقلی امور به معنای درک ویژگی­های مشترک ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023